یک ماهی می شود که بیماری بر من غالب شده است. سرگیجه که با حمله شروع شد و تمام روزهای این یک ماه همراهم بود و با چه سختی ای ساعت ها را گذرندام. 

هیچ دکتری نمی فهمد که دلیلش چیست! در نتیجه درمانی هم وجود ندارد

حالا بعد از یک ماه دچار افسردگی شده ام! هیچ چیزی برایم مهم نیست. دلم می خواهد فقط بخوابم. 

مادام خسته و بی حوصله ام! بی حافظه شده ام کارهام یادم نمی ماند.

قدرت مدیریتم را از دست داده ام!

گاهی احساس بی رمقی و ضعف در دستان و پاهام دارم.

هیچ چیزی برایم مهم نیست! حتی اگر به مامی ده روز هم سر نزنم ککم نمی گزد چون توانش را هم ندارم.

یا خورد و خوراک دخترک که برایم مهمترین اصل زندگی بود حالا برایم بی رنگ شده! 

به هم بی میلم

موهای زاید زیر چانه ام را باید بروم لیزر کنم ولی حس و حالش نیست. هیچ چیزی برایم مهم نیست

میل زیادی به خواب دارم. خواب و فقط خواب!

کاش معلوم شود چه مرگم است!

خیلی شبیه به مرده ها هستم!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مسافر حرم شکوفه سیب طوطی کاسکو آرا کاکادو برزیلی گلشن یاد download shareit for android لوازم یدکی بیل مکانیکی ترش سیب صبح روستا de